۱۳۹۷ تیر ۳۱, یکشنبه

چشمۀ محبّت

بر تارک تو گر بنشانم گهر، خطا است
لعل بدخش، پیش رخ یار بی جلا است
ای چشمۀ محبّت و ایثار بی کران!
صدیق وار مدح و ثنایت بسی رواست
ای آبشار حسن که با من تو همدمی
بر من ببار تا عطشی جان خسته راست
ای کوه معرفت که ستایش کنم ترا
من صخرۀ حضیضم و  جایم بزیر پا است
روزی که چرخ پردۀ میلاد تو گشود
بختی بلند بر سر من این زمانه خواست
اردیبهشت آمد و مولود تو رسید
روزی که یمن و موهبتش بر همه ملا ست
زآنجا که مقدم تو برایم مقدّس است
احساس می کنم که مدینه بمن رواست
هر صبح تا بشامی و هر شام تا به صبح
دستان من ، بهر مناجات در هواست
یارب زمن نگیر تو خورشید زهره را
گرمی و کام زندگی من از او به پاست





به زهره ام بمناسبت بیست و هشتمین سالروز تولدش
تهران- بیست  و دوّم اردیبهست ماه سال یکهزار و سیصد و شصت و دو  شمسی



۱۳۹۷ خرداد ۱۳, یکشنبه

حاصل یک دشت خشک

در مسیر چشمه سار اشک من،
بر رخم بس چاله ها بنشسته است.
در افق بر آسمان ابر بار...
رعد وبرقی ره به باران بسته است.

صورتم ازدولت این چاله ها...
با طراوت، نرم و تر ماند به جای.
گرچه باران با زمین بیگانه است!
رودها جویندۀ هوی اند وهای.

گرچه هر چاله به رخ خود زشتی است...
حاصلش زیبا و شادی ارمغان!
پهن دشت خشک اگر باران ندید...
خارها و گل بسانان جاودان !



گل بسانان: گیاهان صحرایی مانند کاکطوس و دیگر گیاهان که نیاز به آب فراوان ندارند.